بسم الله الرحمن الرحیم
تا به حال سه تا از کتاب های آقای امیرخانی رو خواندم و هرگز نشده ه بعد از مطالعه کتاب هاشون چیزی بهم اضافه نشه و افق جدیدی تو زندگیم برام باز نشه . واقعا کم تر نویسنده ای رو به توانایی ایشون دیدم هم تخصص لازم رو دارند و هم تعهد لازم رو.
«نفت همان دولت است و دولت همان نفت. شنیدهام که ستارهٔ دریایی اگر بازوش زیر سنگ گیر بیافتد، از خیر بازو میگذرد و آن را قطع میکند. اما این مال وقتی است که ستاره بیم داشته باشد از خطر... دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمیکند! و اینگونه، اقتصاد دولتی و مدیر سهلتی ساخته میشود.»
کتاب نفحات نفت در رابطه با مدیریت سه لتی کشور است یا به عبارت دیگر مدیریت نفتی که مدیر سه لتی رو بوجود آورده . ایشون تو این کتاب از پول مفتی که نفت برای مدیران سه لتی می آورد و باعث میشود که کار کم شود مدیر سه لتی تن پرور تربیت شود.
«خانوادهای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهٔ فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند.... به پدر چه خواهید گفت؟ بیکار؟ مفلس؟ معتاد؟ هر چه خواستید بگویید اما بدانید از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگر کسی به فکر نجات چنین خانوادهای باشد، تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست...»
«مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت... این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود مادر را نیز فروختهاند! در چنین خانوادهای تنها مایهٔ نجات، همت فرزندان است... از پدر کاری بر نمیآید.»
به قول رضا امیرخانی این کتاب نه رمان هست و نه مقاله بلکه یک اخوینی هست برای مدیر سه لتی و مدیر نفتی این کشور و برای مردمی که از نفت ارتزاق میکنند.
نام کتاب : نفحات نفت
نویسنده : رضا امیرخانی
ناشر : افق